معنی از ظروف
لغت نامه دهخدا
ظروف. [ظُ] (ع اِ) ج ِ ظَرف: و چندان نثارها و هدیه ها و ظروف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت. (تاریخ بیهقی).|| (ص، اِ) ج ِ ظریف. رجوع به ظریف شود.
ظروف مرتبطه
ظروف مرتبطه. [ظُ ف ِ م ُ ت َ ب ِ طَ / طِ] (ترکیب وصفی، اِمرکب) ظروفی که از قسمت تحتانی به توسط مجرائی به یکدیگر متصل باشند به نحوی که چون در یکی مایعی ریزند به دیگر ظروف درآید و با وجود اختلاف شکل آنان در همگی به یک سطح قرار گیرد.
حل جدول
فرهنگ عمید
ظرف
* ظروف مرتبطه: (فیزیک) ظروفی که توسط مجرایی به همدیگر متصل باشند بهطوریکه هرگاه در یکی از آنها مایعی بریزند به ظرفهای دیگر هم داخل شود و در همۀ آنها به یک سطح افقی قرار گیرد،
ظریف
فرهنگ معین
فارسی به عربی
ادات
ظروف مفرغی
بیوتر
ظروف چینی
خزف، خزفیات
ظروف سفالین
فخاریات
ظروف گلی
آنیه فخاریه، فخاریات
ظروف نقره
مصنوعات فضیه
فرهنگ فارسی هوشیار
جمع ظرف
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1194